حاجی فیروز تاریخ ما، بردگان تکامل آنها (۲)
بخش دوم و آخر
شایان ذکر است که به مرور زمان،در دهه ۴۰ شمسی مطربها و نوازندگان سنتی هم، به نمایشهای روحوضی، که در دهه ۵۰ واژه سیاه بازی بخود گرفته بود هم، اضافه شدند. همچنین از اواسط دهه ۵۰ شمسی، روحوضی بسیار سریع، حتی در جشن های عروسی خانها یا خان زاهدها؛ به این مجالس راه یافت؛ و فراتر از آن در ایام نوروز و از طریق تلویزیون ایران به نمایش در می آمد. هرچند که بین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ شمسی در بعضی از تئاتر های خصوصی، واقع در خیابان لالهزار- تهران، این نوع نمایش، که در اصل سنتی و خانوادگی می باشد؛ بازی می شد. ولی با ورود بازیگران متفرقه و رقاصان بی نام و نشان، این نمایشهای تئاتری؛ جلوه جذاب خانوادگی آن را تخریب نمود.
هر چند، بعد از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ش. نیز، نمایشهای روحوضی همچنان محتاطانه اجرا میشدند. در پی آن و بعد از دو سال وقفه، تامل و تغییر ، با وجود استاد افشار که بازیگر اصلی (مبارک) بوده، گروه نمایشهای روحوضی سعدی افشار افتتاح شد.
جای ذکر می باشد، که بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ ش. و به بعد، با کوشش فراوان گروهای تئاتر کودکان و نوجوانان و با وجود جنگ تحمیلی. طرح های نمایشهای روحوضی به دنیای خیمه شب بازی هم راه یافت، و این مختص کودکان و نوجوانان بود. و عروسک سیاه چهره با نمک، با همان اسم و هویت اصلی خودش (مبارک) و با لهجه جذاب خود، در دل کودکان و نوجوانان ایران زمین؛ برای همیشه خانه بنا نمود.
حدود دو سال پیش، در یکی از بولتنهای فارسی زبان در اروپا، و به نقل از روزنامه محلی، چنین نوشته بود : اجرای نمایش حاجی فیروز و یا گریم کردن شخص غیر سیاه پوست به رنگ سیاه، و نقش سیاه پوست را بازی کردن، نوعی نژاد پرستی می باشد.
این چنین نمایشهای خانگی ایرانی، که با معنی، فرهنگی و تاریخی، که فقط مختص ایرانیان میباشد؛ نیازی به درک و قبول آن؛ از سوی غیر ایرانیان ندارد.
در این نوع از گویش و نمایش سنت تاریخی ایرانیان, نه تحقیر خفته است نه پرستش هیچ نژادی. بلعکس، حضور حاجی فیروز و یا ایفای نقش مبارک در نمایشها و خیابانهای ایران. در واقع یاد آور منش، روشِ پاس داشتنِ سنتِ ویژه ، هویت انسان دوستی، انعطاف فرهنگی و فروتنی از دیدگاه بشر دوستانه از سوی ایرانیان می باشد.
تعجب بر انگیز نیست، که هر کجا اروپاییها، قدم رنجه نمودهاند، یا اختلاف و تغییر در آداب رسوم آن فرهنگ گذاشتهاند، یا قومیتها را از یکدیگر تجزیه نمودهاند، که بعدها راحتتر آن فرهنگ را دستکاری نموده و تغییر بدهند. مثال امریکاییهای اولیه (سرخ پوستان). (سرخ پوست) یک القاب تحقیر آمیز و نژادگرانه می باشد، که حتی در فرهنگنامه عمید آمده، و این ارمغان ادبی اروپاییها، در زبان فارسی است.
از دیدگاه اروپاییها، لقب سرخپوست بر بومیان آمریکا شمالی گذاشته شده. زیرا بومیان نامبرده در هر تشریفات از جمله شکار گروهی، نبرد بین عشایری، نیایشی، مناجات و رسم و رسوم های فرهنگی؛ صورت های شان را بر حسب سنت طبیعتی رنگ میکنند. اغلب رنگهای طبیعی سرخ و سیاه میباشند. آنها در این تشریفات، هیچ سفید پوست غریبه ایی را راه نمیدهند. تشریفات سنتی و فرهنگی برایشان محترم و مقدس می باشد. بدین خاطر اصطلاح نژادپرستانه «سرخ پوست» روی تمامی عشایر مختلف این سرزمین استعمار شده نهاده شد. زیرا زائرین اروپای هیچگاه زحمت یادگیری دانشِ «درک فرهنگی» دیگر ملل را به خود نداده بودند.
جای تعجب نیست که در این چند سال اخیر، ترنمِ وصله «نژادپرستی» هم در باب «حاجیفیروز» به این سنت فرهنگی چسبانده شده است. جای تاسف دارد که غرب هنوز نیاموخته که بخود زحمت کسب دانش دهد. در کل، این همان نالهِ آشنای نافرهنگی می باشد، که سعی بر تغییر منشا فرهنگی دیگران را دارد؛ البته با گسترش دادن «هراس پروری» فرامرزی.
حال چه حاجی فیروز در دیدگاه غرب، در کنار سفره هفت سین باشد چه نباشد، این واقعیتی است که در تاریخ ایرانیان؛ رهایی سیاه پوستان از زیر یوغ شلاقهای کشنده اروپایی ها نجات داده شده و در بنیاد خانواده ایرانی ادغام و ماندگار شده اند. این خود نمونه ایی مشهود تاریخی می باشد در دنیای امروز، که چگونه بیرحمانه انسانها را از جایی به جای دیگر می ربایند، و سعی در استتار آن را دارند.
چند سالی میباشد که دولتمردان آمریکایی و حال اروپایی، بر نوروز تمرکز نموده اند. بخصوص بعد از چهار دهه تلاش بر ایران هراسی؛ تحریم و اسلام هراسی. اکنون اروپا و بویژه سوئد هم، همسوی آمریکا شده است؛ که بیشتر از پیش، نگر بر نوروز دارند؛ گویا تحفه ایی در بقچهٔ شان دارند؟
منابع
محمدعلی فروغی: سیر حکمت در اروپا، (۳ جلد) صفحه ۱۵۷–۱۴۹: ۱۳۱۰ – ۱۳۲۰ تهران
حسین مکی: تاریخ بیست ساله ایران: ۱۳۶۳ تهران
فریدون آدمیت: امیرکبیر و ایران، ثبت کتابخانه ملی ۱۴۱۷:۱۳۵۴ تهران
محمود کتیرایی: از خشت تا خشت، مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، ۱۳۴۵ تهران
پِرسی سایکس: تاریخ ایران (۲ جلد)، ترجمه سید محمد تقی فخر داعی گیلانی:: ۱۳۰۹ لندن
دیک هریسون: برده داری، تاریخ جهانی آزاد: بین قرون، ۱۳۹۵