صفحه نخست

─═ عهد با زمین و خالقَش ईह═─

قبل از اینکه بزرگان شما وجود داشته باشند، ما در اینجا می زیستیم، بر روی همین زمین که ایستاده ایی؛ زندگی می کردیم. سپس مجبور شدیم، از شرق که یخبندان بود؛ به غرب و سرزمین سبز مهاجرت کنیم. کوچ بزرگ ما، برای لذت زندگی و دلخوشی نبود، بلکه برای بقا و ادامه زندگی در این هستی بیکران بود. همانطور که بزرگان ما، به ما یاد داده بودند. با ایمان به خالق بزرگِ بشریت؛ در زندگی و مرگ پیش آمدیم. ما با یکدیگر عهد بستیم، سوگند یاد کردیم ، با ایمان به خالقِمان؛ که به زبان امروزی پروردگار نامیده می شود. حال، صدها هزار سال پس از ما، انسان های زیادی به جهان آمده، و نا خواسته عصیان نیز با آنها همراه شد. دلیل بقای ما، از آن عصر تا کنون، این است که ایمان خود را دست نخورده و گرانبها نگاه داشته ایم. این همان مشیتی است که برخی از عوام آن را بی ارزش می دانند. همین زمین، شاهد این عهد می باشد.

❀✦•┈┈❁ مدرس ❁┈┈•✦❀

 

─═हई نویسنده و نگارنده ईह═─

یک نگارنده سعی می کند از روالی پیروی کند، همان طریقت که در دوره های نویسندگی آموخته است. ویرگول ها، پاراگرافها، فاصله های متناسب، علامتهای سوالی و تعجب، پیش گفتارها، مقدمه ها، تحلیل ها و همچنین نقطه های اتمامی.
اما یک نویسنده حاذق، غیر از اینکه آیین نگارش برای رساندن منظورش را پاس می دارد، همچنین معیارهای ارزشِ ادبی را هم مراعات می کند. در واقع قلمزن مجرب، با استعداد مادرزاد گوهرانه خویش، در کنار خلاقیتِ ادبی، همچنین دارای قدرت برای توصیفِ انسانی و حتی طبیعی هم می باشد. به عنوان مثال، تشریح تبسم خندهای دختری؛ که هنوز شکرخنده ایی بر لبش نیامده. یا، تنفسِ شکوفاییِ گلهایی که هنوز غنچه ننموده اند ؛ و آنها را در تجسم قلمش به تصویر ادبی می کشد. حتی یک خوابِ ناهنجار را، به مانند امواج دریای نیلگون؛ فروزان می کند.یک مصنف کاردان، فراپیش به وصف رویداد هایی می پردازد و قدرت ورود به دنیایی را دارد؛ که در چشم عام هنوز اتفاق نیفتاده است.

❀✦•┈┈❁ مدرس ❁┈┈•✦❀